خبرنامه دانشجویان ایران: از نیمه دوم سال ۵۸ که ناکار آمدی دولت موقت؛ نارضایتی امام راحل و نیروهای انقلابی را به نقطه تعیین کننده ای رساند، این سوال در میان مردم مطرح بود که چرا بازرگان نخست وزیر شد و چرا امام خمینی(ره) و اعضای شورای انقلاب با نخست وزیری او مخالفت نکردند؟
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ از همین رو در این گزارش به بررسی زمینههایی که موجبات نخست وزیری بازرگان را فراهم آورد میپردازیم.
مهدی بازرگان که بود؟
مهدی بازرگان در سال 1286 در تهران و در خانوادهای تاجر پیشه به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سلطانیه تهران و متوسطه را در دارالمعلمین مرکزی به پایان رسانید و در سال 1306 جزء اولین گروه محصلین ممتاز کشور، برای تحصیل به فرانسه اعزام شد و در سال 1313 پس از 7 سال تحصیل در فرانسه به کشور بازگشت و به خدمت نظام وظیفه رفت. در سال 1315 به عنوان اولین دانشیار در دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و دو دوره متوالی ریاست دانشکده فنی را به عهده گرفت و در سال 1330، توسط دکتر مصدق به ریاست هیأت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب گردید. فعالیت های سیاسی بازرگان در روزهای اول بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و با تشکیل نهضت مقاومت ملی آغاز شد و در بهار سال 1340 همراه با آیتالله طالقانی و دکتر سحابی «نهضت آزادی ایران» را پایهگذاری کرد.
بازرگان پس از انقلاب اسلامی در تاریخ 16 بهمن 57 از سوی رهبر کبیر انقلاب مأمور تشکیل دولت موقت شد و 9 ماه این سمت را تا تسخیر سفارت امریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام بر عهده داشت. عمده وزرای دولت بازرگان نیز از اعضای حزب نهضت آزادی ایران بودند که خود مهدی بازرگان دبیر کل آن نهضت بود.
پاسخ امام به سیاست گام به گام بازرگان
حجت الاسلام روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و نماینده مجلس شورای اسلامی در خصوص انتخاب بازرگان از سوی امام می گوید: بدیهی بود که امام خمینی(ره) مواضع بازرگان را میشناختند و با آن موافق نبودند. بازرگان در اواخر مهر سال 57 در پاریس خدمت امام رسید و تلاش کرد تا به اصطلاح مواضع امام را تعدیل کند. وی "سه انگشتش را جلو امام گذاشت و گفت: آقا! ایران سه رکن دارد: شاه، ارتش و آمریکا. شما میگویید شاه برود، اولا کجا برود؟ شاه رفتنی نیست، به فرض برود، با آمریکا و ارتش چه میکنید؟ فکر این دو رکن را کردهاید؟" حضرت امام با تبسم فرمودند: "شما بگویید شاه باید برود، با مردم همصدا بشوید، وقتی رفت، ارتش فرزندان همین مردمند، به دامن انقلاب بر میگردند، آمریکا هم گورش را گم میکند. شما غصه اینها را نخورید، شما موضع ملت را بپذیرید که شاه باید برود."
وی ادامه می دهد: امام خمینی(ره) بعد از ملاقات بازرگان در یک سخنرانی ضمن اشاره به «سیاست گام به گام» بازرگان فرمودند: "گاهی «بعضی از محترمین» پیشنهادهایی میدهند که «اصل رژیم باقی باشد»، امام خمینی (ره) این سیاست را «جزء اشتباهاتی» خواندند که با همه حسننیت که حامیان این سیاست دارند، یک اشتباه محض است. امام خمینی بار دیگر به این ملاقات اشاره کردند و فرمودند: "بعضی از این آقایان که آمده بودند و میگفتند که سیاست قدم به قدم... گفتم آقا اگر شما این قدم را سست کنید در قدم دوم قدمهای شما را میشکنند."
اعلام آمادگی نهضت آزادی برای ادامه مبارزات سیاسی در کنار روحانیت
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی می افزاید: البته مهندس بازرگان آن قدر عاقل بود که لااقل در آن زمان در مقابل امام خمینی موضعگیری نکند. یکی از نزدیکان بازرگان در پاریس در تماس تلفنی با اطلاعات گفت: «مهندس مهدی بازرگان و دکتر میناچی در دو روز گذشته مذاکرات مفصلی با حضرت آیتالله العظمی خمینی داشته اند. در این مذاکرات رهبر نهضت آزادی پس از استماع نظریات رهبر شیعیان جهان آمادگی نهضت آزادی را برای ادامه مبارزات سیاسی در کنار روحانیت مترقی به رهبری آیتالله خمینی اعلام کرد».
هر کس برخلاف خواسته ملت مسئلهای را عنوان کند، خائن به ملت و مملکت است
حسینیان تاکید می کند: امام خمینی نیز پذیرفتن نظرشان توسط بازرگان را تصدیق کردند و در پاسخ به خبرنگار رویتر که پرسید: "ملاقات مهندس بازرگان و کریم سنجابی با شما چگونه بوده است؟" فرمود: "بارها گفتهام که ملت ایران خواهان برچیده شدن رژیم شاهنشاهی و سقوط دودمان منحوس و خائن پهلوی و برقراری حکومت اسلامی است. هر کس اینجا آمده، من این موضوع را با او مطرح کردهام. این دو آقا هم آمدند و من مطرح کردم، آنان پذیرفتند و رفتند. هر کس برخلاف خواسته ملت مسئلهای را عنوان کند، خائن به ملت و مملکت است."
وی با بیان اینکه جمله امام گرچه اشاره به اختلاف نظر در مورد اهداف استراتژیک سقوط رژیم و برقراری حکومت اسلامی در ضمن تهدید مخالفین این اهداف است؛ ولی تایید میکند که بازرگان و سنجابی نظرات ایشان را پذیرفتهاند، می افزاید: بر همین اساس نهضت آزادی در 14 آبان با صدور اطلاعیهای اعلام کرد: "اکثریت قاطع ملت ایران، شاه و رژیم او را نمیخواهد و خواستار حکومت اسلامی است. و اکثریت قاطع ملت ایران آیتالله العظمی خمینی را به رهبری خود برگزیده است."
شورای انقلاب بازرگان را به عنوان نخست وزیر دولت موقت مطرح کرد
با سقوط رژیم شاهنشاهی امکان جابهجایی یک شبه تمام نهادها و ساختارها غیرممکن بود و این امر نیاز به زمان و از آن مهمتر، احتیاج به عبور از مجاری قانونی داشت و میبایست انتخابات و رفراندومی صورت میگرفت و قانون اساسی تهیه و تصویب میشد و سرانجام با نظر موافق اکثریت، جمهوری اسلامی استقرار مییافت. درچنین وضعیتی، ایده تشکیل «دولت موقت» مطرح شد و امام خمینی (ره)، پس از خروج شاه از کشور طی پیامی، ضمن تبریک فرار شاه به مردم، اعلام کرد: "دولت موقت برای تهیه مقدمات قانون انتخابات مجلس مؤسسان به زودی معرفی میشوند و به کار مشغول خواهند شد. وزارتخانهها موظف هستند که آنان را پذیرفته و با آنان صمیمانه همکاری کنند."
پس از این پیام امام (ره)، گمانهزنیهای گستردهای درباره تشکیل دولت موقت و گزینه احتمالی برای ریاست آن آغاز شد. در ابتدا محافل سیاسی داخل و خارج از کشور اسامی "کریم سنجابی" و "مهدی بازرگان" را به عنوان اصلیترین کاندیداهای تشکیل دولت موقت بر سر زبانها انداختند، ولی این موضوع همچنان در حد شایعه و خبر غیرموثق باقی بود؛ تا اینکه پس از بازگشت امام به تهران، شورای انقلاب طی جلسهای در چهاردهم بهمن 1357، پس از رایزنی و مشورت، مهدی بازرگان را به عنوان کاندیدای نخستوزیری مطرح کردند و او مورد تأیید امام(ره) قرار گرفت.
نقش هاشمی رفسنجانی در انتصاب بازرگان
آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در کتاب خاطرات خود در رابطه با حکم نخست وزیری بازرگان بیان می کند: از اولین روز ورود امام به ایران، مهم ترین بحث در بین ما، بحث تعیین نخست وزیر و اعضای دولت انقلاب بود و چون از ابتدا تصمیم بر این بود که روحانیت در امور اجرایی دخالت نکند، همه ما به این نتیجه رسیده بودیم که در این زمینه از نیروهای نهضت آزادی و جبهه ملی استفاده بشود. بنابراین ما به عنوان اعضای شواری انقلاب، پس از بحث و بررسی موضوع (در جلسه مورخ 14 بهمن 1357)، مهندس مهدی بازرگان را پیشنهاد دادیم. امام ملاحظاتی داشتند و از جمله می فرمودند اینها حزبی اند و ایشان نمی خواستند به این وسیله، حزب را تایید کنند. اما سرانجام با این شرط که حکم را به شخص ایشان و بدون در نظر گرفتن سوابق حزبی بدهند، پیشنهاد شورا را پذیرفتند و این مطلب را نیز در متن حکمشان آوردند.
وی ادامه می دهد: در جلسه معرفی نخست وزیر، اعضای شورا و آقای بازرگان صحبت هایی داشتند؛ از جمله آقای بازرگان از روحیه ومنش و شیوه کاری خودشان سخن گفتند، اما به یاد ندارم که ایشان شروطی برای پذیرش این مسئولیت مطرح کرده باشند. حکم نخست وزیری بازرگان را که پس از تعیین کلیات آن توسط امام ،با مشورت آقایان بازرگان، مطهری، من، مهدوی کنی، دکتر ید اله سحابی، دکتر ابراهیم یزدی و چند نفر دیگر تنظیم شده بود، حسب دستور امام، توسط من، در جمع انبوه خبرنگاران و شخصیت های داخلی و خارجی حاضر در مدرسه علوی (در عصر دوشنبه 16 بهمن 1357) قرائت شد؟
دلایل موافقت شهید مطهری و شهید بهشتی با نخست وزیری بازرگان
هیچ کس نگفته است که در جلسه شورای انقلاب که از ساعت ۵ بعد ازظهر تا ۹ شب چهاردهم بهمن ۱۳۵۷ برگزار شد، چه گذشت که به پیشنهاد تعیین بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت منتهی شد ولی به گفته حسینیان این پیشنهاد با موافقت شهید مطهری و شهید بهشتی نیز همراه بوده است؛ با این تحلیلها باید پرسید دلیل انتخاب پیشنهاد دهندگان خصوصا استاد مطهری و دکتر بهشتی چه بود؟
حسینیان در این خصوص تصریح می کند: در آن زمان بسیاری بر این اعتقاد بودند که مسئولیتهای اجرایی باید در دست شخصیتهای غیرروحانی قرار بگیرد، حتی خود حضرت امام نیز بر این اعتقاد پافشاری میکردند. ثانیاً مسئولیت خطیر اولین دولت اسلامی باید به کسی واگذار میگردید که از سابقه و تجربه مدیریتی حکومتی برخوردار باشد.
وی اضافه می کند: از آنجا که انقلابیون رادیکال همیشه از مناصب حکومتی به دور بودهاند از هیچ تجربه مدیریتی برخوردار نیستند؛ اما بازرگان بعد از بازگشت از فرنگ، تدریس در دانشکده فنی را آغاز کرد، بعد از چندی با جمعی از دوستانش یک شرکت ساختمانی به نام «اِما» را تاسیس کرد، بعد از آن رئیس دانشکده فنی شد و در دولت مصدق به عنوان عضو هیئت خلع ید درآمد و سپس به مدت 9 ماه به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت نفت ملی منصوب گردید، چندی بعد مدیریت سازمان لولهکشی آب تهران را پذیرفت و مدتی نیز در شرکت سیمان درود فعالیت میکرد. علاوه مهندس بازرگان رهبر نهضت آزادی به عنوان یک حزب سیاسی بود و سابقه فعالیتهای سیاسی و فرهنگی فراوانی داشت. به همین جهت یاران امام خمینی معتقد بودند که مهندس بازرگان علاوه بر تدین صاحب تجربه هم میباشد.
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیان می کند: عدهای نیز معتقد هستند "باید مجموعهای روی کار میآمد که مخالفین و بیرونیها خیلی حساسیت نشان ندهند" البته آیا این موضوع مورد توجه بعضی از یاران امام بوده است یا نه چندان روشن نیست، ولی یکی از فواید دولت بازرگان با همه ناکارآمدیها، کم شدن حساسیت آمریکاییان نسبت به انقلاب اسلامی بود.
نخست وزیر دولت موقت؛ از مصالحه با حکومت ستم شاهی تا استعفا
واقعیت امر این است که از روز اول هم نخست وزیر و دولت موقت، "دولت تراز انقلاب اسلامی و انتظارات ملت انقلابی" نبود. بازرگان و کابینه اش که اغلب آن را نیروهای همسو با جریان لیبرال تشکیل میدادند، نه تنها به بسیاری از آرمانهای انقلاب و توده های ملت باور نداشتند، بلکه در مواردی حتی در مقابل جریان ملت نیز قرار گرفتند.
این مساله تا حدی بود که حتی در بعد از ظهر 22 بهمن 57 که آخرین مبارزات مردم علیه حکومت شاهنشاهی در حال انجام و به ثمر رسیدن بود، بازرگان به جای انجام امور محوله به عنوان رئیس دولت موقت، دنبال مصالحه و سازش با حکومت ستم شاهی بود. در همین حال یکی از نزدیکان بازرگان می گوید:"مذاکرات مهمی در جریان است و اگر این مذاکرات موفقیت آمیز باشد، بختیار استعفا می دهد." (روزنامه اطلاعات، 1357/11/23، ص 2)
بازرگان و یارانش در حل مسئله کردستان و بحران ایجاد شده توسط گروههای تجزیه طلب با فرصت سوزی و باج دهی نتوانستند منافع ملت را تامین نمایند. در مسأله مجلس خبرگان قانون اساسی و تصویب اصل ولایت فقیه آنگاه که نتوانستند از تصویب آن در مجلس جلوگیری کنند، طرح انحلال مجلس را طراحی نمودند که با واکنش عتابآمیز حضرت امام روبرو گردیدند.
در حمایت از نهادهای انقلابی نیز که اکثر اعضای آن را دلسوزان انقلاب و ملت حزب الله تشکیل میدادند، هیچگونه همکاری قابل قبولی از طرف دولت موقت مشاهده نگردید و این در حالی بود که در آن دوران به خاطر عدم شکل گیری ساختارهای سیاسی - امنیتی کشور، بخش عمده از مسایل و مشکلات توسط نهادهای انقلابی رفع میگردید. دولت موقت همچنین میانه خوبی با احزاب و گروههای حزب اللهی و نیروهای خط امام نداشته و از این گروهها حمایت نکرد.
در چنین شرایطی ملت انقلابی که حفظ انقلابشان را در پیروی و پیوند با حضرت امام می جست تنها بخاطر ایشان دولت موقت را برای مدت نه ماه تحمل نمود وگرنه قبل از آن عمر دولت موقت به سر آمده بود.
ضربه آخر بر پیکره دولت متزلزل بازرگان را تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام وارد آورد، آن هم درست در همان روزهایی که مهندس بازرگان، اولین رئیس دولت جمهوری اسلامی، در خارج از مرزهای ایران اسلامی با برژینسکی مشاور ارشد کارتر دیدار میکرد.
تسخیر لانه جاسوسی که به نشانه اعتراض به دخالتهای آشکار امریکا و سفارت آن در تهران و همچنین پناه دادن به «شاه خائن به وطن» توسط ایالات متحده صورت گرفت، دولت موقت را برآشفت و به نشانه اعتراض اقدام به استعفا نمود، این در حالی بود که از همان روز تسخیر لانه جاسوسی ملت انقلابی در حمایت از فرزندان خویش به خیابان ها ریخته و حمایت همه جانبه خود را از این اقدام اعلام نمودند. رهبری انقلاب نیز این حرکت دلیرانه جوانان وطن را ستود و از آن با عنوان «انقلاب دوم»؛ انقلابی بزرگتر از انقلاب اول یاد کرد.
چرا امام خمینی بازرگان را مامور به تشکیل دولت موقت کردند؟
بی شک رابطه دولت موقت و ملت را باید نماد کامل شکاف دولت – ملت دانست که نتیجه آن استعفای مهندس بازرگان و همراهانش بود. حال سوال این است که امام خمینی با همه شناختی که از بازرگان داشتند، چرا وی را مامور تشکیل دولت موقت کردند؟
رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در پاسخ به این سئوال می گوید: یکی از عوامل مهم، احترامی بود که امام خمینی به نظریات و مشاورههای یاران خود قائل بودند و به عبارتی اصل احترام به مشورت موجب تصمیم امام خمینی شد. حاج احمدآقا فرزند امام خمینی معتقدند که «دوستان امام، آقای مهندس بازرگان را برای نخستوزیری موقت انتخاب و پیشنهاد کردند. امام مخالف بودند، اما به واسطه احترام به نظر دوستان قبول کردند».
وی ادامه می دهد: امام خمینی خود در نامه معروفی که در 1368/1/6 به آقای منتظری نوشتند تصریح کردند که والله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم، ولی نظر دوستان را پذیرفتم. امام خمینی با همه قاطعیت، رای اکثریت مشاورین را همواره مورد احترام قرار میدادند، چنان که در انتخابات قائممقامی آقای منتظری هم با اینکه مخالف بودند به دلیل نظر اکثریت خبرگان آن را پذیرفتند. همان طوری که با ریاست جمهوری بنیصدر نیز مخالف بودند، ولی به احترام رای اکثریت مردم ریاست وی را تنفیذ کردند.
حسینیان اظهار می کند: شاید تصریح امام خمینی در حکم انتصاب بازرگان مبنی بر «بنابر پیشنهاد شورای انقلاب» و تاکید بر آن در سخنرانی معارفه که «شورای انقلاب ما پیشنهادشان این بوده است که ایشان رئیس دولت باشند» همه اشارهای به این موضوع باشد که امام خمینی شخصاً نظر مثبتی بر نخستوزیری بازرگان نداشتهاند. با این حال امام خمینی خود را مبرای از مسئولیت این اشتباه نمیدانستند.
وی اضافه می کند: ایشان در سخنرانی 29/5/1359 به تشریح این اشتباه پرداختند و علت آن را نداشتن تجربه دانستند که علت اساسی آن بود که «ما دو دسته بودیم یک دستهمان از مدرسه آمده بودیم و یک دستهمان از خارج آمده بودیم. نه ما (مدرسهایها) تجربه انقلابی داشتیم و نه آنها (خارجنشینها) روح انقلابی را» به این جهت «دولت موقت را قرار دادیم و خطا کردیم. از اول باید یک دولتی که قاطع باشد و جوان باشد تا بتواند مملکت را اداره کند» انتخاب میکردیم.
این نماینده مجلس بیان می دارد: امام خمینی در عین حال به ناچاری و عدم آشنایی نیروهای انقلاب نیز در این انتخاب اشاره کردند و فرمودند: «منتها آن وقت ما آشنا نبودیم تا بتوانیم انتخاب کنیم. انتخاب کردیم و خطا شد». امام خمینی در این سخنرانی مسئولیت این اشتباه را پذیرفتند و فرمودند: «ما یا مقصریم یا قاصر و در هر دو جهت آن در پیشگاه ملت جواب باید بدهیم».
متن استعفای مهندس بازرگان ۱۴ آبان سال ۵۸ در قم تقدیم امام شد. یک روز پس از استعفای دولت موقت، امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی طی حکمی شورای انقلاب را مامور اداره کشور کرد. فردای آن روز شورای انقلاب با صدور بیانیهای رئوس طرح ضربتی خود برای اداره کشور را اعلام کرد. همزمان دکتر بهشتی نایب رییس مجلس خبرگان و عضو شورای انقلاب در گفتوگویی اعلام کرد: «از این پس تا انتخابات ریاستجمهوری آینده و تعیین رییسجمهوری، ایران به وسیله شورای انقلاب و بدون نخستوزیر اداره خواهد شد."
پس از آن استعفای بازرگان بسیاری از اعضای دولت از جمله امیر انتظام «معاون نخست وزیر» راهی زندان شدند.
* گزارش از زهرا کریمی



